نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابعطبیعی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران.
2 استادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
3 دانشآموخته دکتری، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران.
چکیده
پهنههایی که از نظر ژئومورفولوژیک همگن هستند، میتوانند با یک روش مدیریت شوند. پهنهبندی سطح زمین، تشخیص عوارض زمین بهوسیله ویژگیهای اساسی سطح مانند ارتفاع، شیب و جهت شیب میباشد در این تحقیق به پهنهبندی کمی سطح زمین با استفادهی مدل بنیادی پرداخته شد که مدل بنیادی به الگوی از سطح گفته میشود که دارای شکل خاصی مانند حالت پلهای و خطی هستند و با تغییر ضرایب مربوط به آنها شکل کلی خود را حفظ نموده و تنها انحنا و شیب آنها در جهات مختلف تغییر مینماید. علت انتخاب این فرمها این است که هر فرم خواص قابل پیشبینی از نظر جهت حرکت آب، قابلیت فرسایش-دهندگی، کاهنده یا افزاینده بودن جریان، قابلیت جمعآوری آب را دارد. در این مطالعه به منظور تشخیص محدودههای مناسب برای تغذیه مصنوعی در منطقهی کوهستانی گهر و دشت گربایگان، در استان فارس، از پهنهبندی کمی سطح زمین با برازش فرم بنیادی پلهای و خطی، به سطح استفاده گردیده است. برای تشخیص بهترین ساختار بنیادی پلهای قابل برازش از ساختارهایی با رده درجه دو برای پنجره سهتایی و از دادههای حاصل از مدل رقومی ارتفاعی با قدرت تفکیک 10 متری استفاده گردیده است. برای تعیین درجه برازش ساختارهای بنیادی از شاخص مجموع اختلاف مربعات اختلافات سطح استفاده شده است. با برازش الگوهای قابل تفسیر به سطح زمین میتوان تعیین نمود که زمین به چه الگو و چه مکانیسم تشکیلی شباهت بیشتری دارد. مکانهایی که در بعد قابل قبول شیب نمیباشد (شیب از 002/. کمتر و از 1/0 بیشتر) مقدار صفر درجه برازش را به خود اختصاص
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Feeding of underground aquifers with quantitative positioning (Case study of Gerbaygan Fasa watershed)
نویسندگان [English]
- Sedighe Ebrahimiyan 1
- Mohammad Nohtani 2
- Hossein Sadeghimazidi 3
1 PhD Student, Department of Range and Watershed Management, Faculty of Agriculture and Natural Resources, Lorestan University, Khorramabad, Iran.
2 Assistant Professor, Department of Range and Watershed Management, Faculty of Water and Soil, University of Zabol, Zabol, Iran.
3 PhD Graduate, Department of Range and Watershed Management, Faculty of Agriculture and Natural Resources, University of Hormozgan, Bandar Abbas, Iran.
چکیده [English]
In this study, the quantitative zoning is used to identify areas suitable for artificial recharge in the mountainous area of Gohar and Garbayegan plain, Fars province fitting a linear fundamental form to the surface. The structures with grade two for triplex windows and the data from the digital elevation model with a resolution of 10 m was used to determine the best fitable fundamental structure. The sum of square differences of the surface differences is used as an indicator to determine the degree of fitting the fundamental structures. By fitting the interpretable patterns to the Earth's surface it can be determined that the earth was similar to what pattern and formation mechanism. Mountain ranges upstream alluvial cones and plains located downstream of the upstream alluvial cones are not linear levels. Places which are not at the acceptable slope (gradient less than 0.002 and higher than 0.1) allocated to the zero fitting degrees and the fitting degree values are positive in alluvial cones and areas fall in the acceptable range of the slope. The results show that the surfaces located downstream of the alluvial cones and the plains are most suitable areas for floodwater spreading in the Garbayegan watershed.
کلیدواژهها [English]
- Fundamental Model
- surface features
- geomorphological zoning
- artificial recharge
- Garbayegan